همیشه در کارش عجله می کرد؛ اصلا درنگ و تامل نمی کرد و گمال می کرد که سریعا باید کارها را انجام دهد فلذا بسیار می شد که اشتباه می کرد و به خطا می افتاد اما یادش رفته بود که مولایش حسین علیه السلام فرموده بود:
همیشه در کارش عجله می کرد؛ اصلا درنگ و تامل نمی کرد و گمال می کرد که سریعا باید کارها را انجام دهد فلذا بسیار می شد که اشتباه می کرد و به خطا می افتاد اما یادش رفته بود که مولایش حسین علیه السلام فرموده بود:
اگر حلم نداری و همیشه از کوره در می روی و تحمل شنیدن حرف مخالف را نداری و یا می خواهی حرف حرف تو باشد و نمی توانی با حلم به دیگران مطلبی را بفهمانی، بدان که شیوه ی حسین بن علی علیه السلام چنین نیست؛
خود را غنی و بی نیاز ندان؛ خود را ایمن از عذاب الهی ندان؛ خود را کسی بدان که حسین می داند و الا اگر فکر توچنین است، تو با حسین در مسیر واحدی قرار ندارید و مسیر تو از او جداست؛ حسین علیه السلام خود را چنین می داند:
از امام حسین علیه السلام پرسیده شد: ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)! حالت چه طور است؟
همین که برای او یک مشکلی پیش می آمد و نمی توانست با دین داری به راحتی کارشش را انجام دهد، مرتکب فعل حرام می شود مثلا رشوه می داد، دروغ می گفت و....
به او گفتم: تو خود را حسینی می دانی و چنین می کنی؟! بدان که چنین دینی نه دین حسین علیه السلام بلکه دیانتی است شیطانی و ارزشی هم ندارد؛