انسان گاهی مجبور است که راهی را برگزیند ولی گاهی خود، خود را مجبور به پذیرش راهی میکند که خود در گذشته اختیار نموده است؛ که در حقیقت اجبار با اختیار است.
انسان گاهی مجبور است که راهی را برگزیند ولی گاهی خود، خود را مجبور به پذیرش راهی میکند که خود در گذشته اختیار نموده است؛ که در حقیقت اجبار با اختیار است.
هر چند که پذیرش دین، باید بر اساس عقل باشد ولی باید دانست که التزام عملی به آن به عشق نیازمند است؛ بدین معنا که که براهین عقلی و استدلالات منطقی باید عشق را در انسان بیدار کنند و همو است که موجب حرکت و التزام عملی به نتیجهی استدلالات را خواهد آورد.
یکى از سببهایی که موجب میشود یک انقلاب به شکل گسترده در جهان انعکاس یابد و بسیاری را در جهت حرکت خود بکشاند جدا شدن رهبر آن انقلاب از تمام محدودیتهای قومی، قبیلهای، منطقهای در فکر و اعتقاد است؛ به طوری که هر کس در هر جای جهان که باشد، امکان همعقیده بودن با او را داشته باشد به طوری که منطقهی خاص زندگی او در همجریان بودن او با آن رهبر داشته باشد و منطقه و زبان و نزاد تأثیری در پذیرش و عمل بر اساس آن را برای او به وجود نیاورد.