فرزند آوری نه تنها در دنیای انسان مؤثر است بلکه حتى در زنگدى اخروى او نیز تأثیر دارد؛ پس ممکن است که انسان دیندار در دنیا خطایی را مرتکب شده باشد ولی به سبب فرزند نیکوکردار او بخشیده شود؛ و البته چنین امری به دور از واقعیت هم نیست؛ چرا که آمده که:
انسان زمانى که شخصى در حق دیگرى کار ناپسندى انجام دهد، سریع میگوید که دارد به او ستم میشود و شروع به نفرین و لعن ظالم میکند؛ این در حالی است که دین اسلامی از آن جهت که آگاهی به اموری دارد که انسان به آنها آگاهی ندارد، دستور به انجام و یا ترک پارهای از کردارها یا فکرها میدهد که صلاح و یا فساد نفس انسان در آن است؛ پس هر که آن را انجام دهد در حالی که باید ترک میگفت، یا ترک کرد چیزی را که باید انجام میداد، در این صورت به نفس خود، ستم کرده است.(۱)
از منظر تعبد که به آثار اسلامى نگاه شود، به روشنى هویداست که آنچه اسلام در موضوع فرزند آوری به آن تأکید دارد، فرزند آوری برنامهریزی شده است و جلوگیری از فرزند آوری نه تنها به آن سفارش نشده بلکه از آن نهی شده است و هیچ یک از اوضاع نابسامان اقتصادی، سیاسی و دیگر اموری که به آن تمسک میشود را موجه و قابل قبول برای جلوگیری از فرزند آوری نمی داند.