با عرض سلام  خدمت همه شما دوستان محترم 


مقدمه :

***معمولا بین افرادی که آشنائی کافی و مناسبی با شریعت اسلامی ندارند همیشه این تصور موجود است که عقل با شریعت اسلامی در تضاد است و نمی توان این دو را با هم جمع کرد لذا معمولا نسبت به شریعت و علی الاخص مبلغان شریعت اسلامی نگاهی هر چند با احترام لکن متحجرانه دارند یعنی مبلغان شریعت اسلامی را انسانهائی که زیاد با عقل و عقلانیت سر و کار ندارند تصور می کنند و گمان می کنند که این مبلغان شریعت اسلامی در دروس خود یا در آموزش های خود ذره ای از عقل و عقلانیت سخن به میان نمی آورند و تنها چیزی را که این مبلغان با آن غریب اند همین عقل و عقلانیت است.  لذا چنین افرادی برای بیان این مساله که شریعت را با عقل چه کار و این شریعت اسلامی در مقابل عقل است این طور عقل را در مقابل شریعت قرار می دهند و می گویند : (عقل و شرع)،  و برای نشان دادن این تقابل از نظیر جمله ی مقابل کمک می گیرند : عقل مثلا چنان می گوید و شرع چنان.....  

البته گاهی افرادی ناخواسته چنین تعبیراتی را به کار می گیرند و قصدی از این تقابل ندارد و به خاطر تعبیر رایج چنین تقسیمی می کنند لکن هستند افرادی که این تقابل را قصد کرده اند لذا در کلامشان بسیار شنیده می شود که عقل چنین فرمان می دهد و شرع مثلا مخالف آن و...... 


###اما برای این که مطلب روشن شود و نا صحیح بودن این  تقابل بین عقل و شرع روشن شود نکته ای را تقدیم شما می کنم که به شرح زیر است:

آشنایان به علوم شرعی و دینی می دانند که مسائل اسلامی به دو بخش تقسیم می شوند :

1)جهان بینی؛  مسائل مربوط به فکر و عقیده درمورد جهان و خالق آن است که تقریبا معادل اصول دین است. 

2)ایدیولوژی؛ مجموعه قوانین کلی حاکم بر فعل و حرکات و تعاملات هر انسان که در حقیقت نشأت گرفته از جهان بینی هستند که بر فروع دین قابل انطباق اند. 


+++توضیح :


1)در جهانبینی اسلامی یا اصول عقاید از مهمترین ابزار این علم، عقل است و در بدو ورود به این علم که مسائل مورد بحث مربوط به توحید است تا معاد این ابزار در کشف حقایق و رسیدن به واقع از آن استفاده می شود که بیشترین بلکه تنهاترین ابزاری که در ابتدای علم کلام یا اصول دین یا علم عقاید از آن استفاده می شود و بدون آن دخول در مباحث بعدی میسر نخواهد بود و محال است که در توحید از غیر عقل بهره گرفت و در مسائل مربوط به خدای سبحان از اثبات اصل وجود خدای سبحان تا اثبات تمام صفات او تنها ابزاری که کاربرد دارد عقل است و بس، لذا عقلانیت و عقل مدار بودن در مباحث توحید در اوج خود است و یگانه ابزار معرفت خدای سبحان و صفات او و البته این اقتدار عقل و حاکمیت او فقط در فهم مسائل توحید منحصر نیست بلکه حاکمیت و اقتدار خود را در اثبات نبوت و اعجاز ادامه می دهد لکن بعد از ثبوت حقانیت  نبوت شخص نبی و اعجاز او با عقل،  در این مرحله عقل از وسیله ی دیگری کمک می گیرد،  نه اینکه دیگر خود را هیچ کاره بداند بلکه می گوید که این نبی با اعجاز برای من ثابت شده که از طرف همان خدایی است که قبلا اصل وجود او و صفات او که من جمله حکمت و علم اوست را ثابت کردم حال از این به بعد من می توانم از او در فهم اموری که توان فهمش را ندارم کمک بگیرم لذا بعد از مساله ی نبوت،  مسایل عقیدتی با دو جناح و بال عقل و وحی، پیش می رود. این رویکرد تا خود اثبات معاد هم ادامه دارد پس در قسمت اصول دین یا جهان بینی اسلامی عقل در مقابل شرع نیست بلکه عقل و وحی  (یا شخص نبی و معجزه ی او) دو یار برای رسیدن به هدفی واحد هستند یا به عبارتی عقل و وحی هر دو از منابع شرع هستند و هر دو کمک و یار هم نه نه مقابل هم هستند لذا در اصول عقاید آن چه باید گفت قرار دادن عقل در مقابل شرع نیست بلکه عقل در مقابل وحی است و هر دو از ابزار شریعت اسلامی در اصول عقاید هستند. 


2)اما در مورد ایدیولوژی یا فروع دین باید گفت و البته به اختصار که منابع استنباط حکم شرعی چهار مورد می باشند؛  قرآن،  سنت،  عقل و اجماع.  که البته قران و سنت و اجماع همان وحی هستند پس در حقیقت ابزار و منابع احکام شریعت اسلامی دو چیز هستند :

1)وحی 

2) عقل 

لذا در فروع دین در احکام شریعت اسلامی عقل و وحی دو ابزار شریعت اسلامی برای کشف حکم خدای سبحان می باشند پس در احکام شرعی هم عقل در مقابل وحی و هر دو از ابزار شرع می باشند نه اینکه عقل در مقابل شرع باشد بلکه وحی و عقل دو منبع شرع می باشند 


پس روشن شد که عقل در تقابل با شرع نیست تا بگوییم عقل می گوید چنین است و شرع می گوید چنان است بلکه عقل در مقابل وحی است و هر دو از ابزار شریعت اسلامی در اصول دین و در فروع دین می باشند لذا اینکه عقل چنین می گوید و سپس شرع را در طرف دیگر قرار دهیم و بگوییم که شرع چنان می گوید،  ظلم و بهتانی به شریعت اسلامی است و کذب محض خواهد بود و هیچ گاه عقل در مقابل شرع قرار نمی گیرد و موضع مخالف اتخاذ نمی کند بلکه عقل در مقابل وحی است و هر دو به مثال دو دوست از منابع و ابزارهای شریعت اسلامی هستند. لذا وقتی گفته می شود که شرع چنین می گوید یعنی عقل و وحی اینچنین می گویند. 


موفق و مؤید باشید....... 


منبع : برداشتی از درس تفسیر آیت الله جوادی آملی حفظه الله