با سلام خدمت دوستان محترم 

امروز هم با توجه به عظمت زن در اسلام ، قصد دارم در مورد این موضوع مطالبی تقدیم حضورتان کنم هر چند این را به جد و با تمام وجودم می گویم که صحبت در مورد زن و عظمت او بسیار سخت و خطیر است و بنده در این مورد بسیار تلاش می کنم هر چیزی را نگویم چون مقام زن آن قدر والاست که هر کسی را لایق بیان آن نیست. در هر حال از باب قحط الرجال و قلة الحدیث فی هذا المجال ، مطالبی را تقدیم شما بزرگواران می کنم. 

مقدمه:

در عصور گذشته در غرب توهین های بزرگی به زن شد که مشهورتر از این است که گفته شود مثلا زن حق مالکیت نداشت،زن به عنوان یک کالا رد و بدل می شود و البته این مورد اخیر تا به حال متأسفانه در غرب رواج دارد . مکانی قرار می دهند و زنان در آنجا عریان و نیمه عریان حضور دارند و مردهای هوس ران مثل یک کالا ،مورد مناسب خود را اختیار و یقع ما یؤسَف له و مواردی دیگر که انسان از بیانش شرم می کند و طبعا این افعال از کسانی صادر شد که داعیه دار علم و تمدن و فرهنگ بودند و هم اکنون هم هستند....


لکن در اسلام ، زن یک جایگاه عظیم دارد در زمینه های مختلف و در اسلام زن می تواند پرچمدار حق و انسانیت باشد به طوری سؤالی طرح کند که الی الابد باید عقلا به آن پاسخ گویند و می تواند به مقامی برسد که بسیاری از انبیاء به آن نرسیدند . عده ای می گویند چرا زن نمی تواند مرجع شود، نبی شود و قاضی شود.... ؟ جواب این سؤال طولانی است لکن در یک جمله می شود گفت زن در نظر اسلام می تواند مقاماتی عالی تر از نبوت و مرجعیت داشته باشد . او می تواند الگو حتی برای أشرف رجال و الخلق باشد و در اسلام در یک جمله:در ترقی مقامات انسانی حدی برای زن و مرد نیست.

شاید عده ای بفرمایند که اینها شعار است و بسیار شندیده ام لکن دوستان عزیز این عین واقعیت است و بنده به حول و قوه ی الهی توان اثبات تک تک مطالب گذشته را از مصادر دینی دارم بالخصوص از مصدر اول اسلامی یعنی  قرآن کریم لکن اینها حقایقی هستند که بعد از درک مفهومی آنها، باید سعی در وجدان آن کرد .


اما سؤال این است که این شرافت از کجا برای زن حاصل می شود ؟ آیا از طریق عریان بودن و عریان زیستن!! یا از طریق انسان زیستن ؟ مطیع حق بودن؟ از واقع تبعیت کردن؟ 

قرآن کریم انسان را کریم و شریف قرار داده(و لقد کرّمنا بنی آدم) لکن از همین قرآن سخن (منیٍ یُمنَی ) در بیان خلقت او شنیده می شود یعنی از منی خلق شده. پست ترین شیء از پست ترین مکان خارج و در پست ترین مکان قرار می گیرد و از پست ترین شی تغذیه میکند . پس در عین این که بشر از پستی هائی خلق شده ، خدا می فرماید (او را کریم کریم کردیم). 

حال سؤالی پیش می آید که کرامت او پس از کجا آمده؟ در نهایت منتهی می شویم به این که انسان ، کرامت ذاتی ندارد بلکه کرامتش عرضی است و نیاز به علت دارد تا برایش ثابت یا از او سلب شود. قرآن سبب کرامت را خلیفة الله بودن می داند؛ و  خلیفه ی خدا ، اوامرش (یعنی خدا )را مطیع است و تابع مطلق اوست و اگر انسان لحظه ای از اطاعت کسی که از طرف او خلیفه است سر باز زند از خلیفة الله بودن خارج و سپس کرامت عرضی اش را فاقد و در نتیجه می شوند:(اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا).و به اصل خود رجوع می کنند(منی یمنی) ، به پستی و خستی برمیگردد که حیوانات دارند چون در خلقت ظاهری مثل آنهاست یا بدتر از آنها.... 

لذا اسلام حریص است که انسان هر لحظه خلافت خود را فراموش نکند و لحظه به لحظه به یاد خدا که از طرف او خلیفه اند باشند تا به پستی خود بازنگردند... 


زن در اسلام می تواند خلیفه و ولی برترین موجود عالم باشد یعنی (الله جل جلاله) و هیچ اختصاصی به مردان ندارد هر چند اختلاف در احکام بعضا دارند....  

زن می تواند بهترین یار یک خلیفه ی خدا باشد. نقل است که بعد از ازدواج دو نور علوی فاطمی ،حضرت ختم المرسلین صلی الله علیه و آله به زهرای مرضیه فرمودند:کیف وجدتِ علیا؟ چطور علی را یافتی ؟ عرضه داشت:خیر بعل: بهترین همسر و وقتی از حضرت امیر سوال شد که: کیف وجدتَ فاطمة؟ عرضه داشت:نعم العون علی طاعة الله ، خوب یاری است در اطاعت خدا و حق 


زن چنین مقاماتی در اسلام دارد لکن آیا زنان مسلمان از این عظمت خود در اسلام آگاهند که بعضا خود را عرضه به هر بی سروپائی کنند...


موفق و مؤید باشید...