با سلام ،امیدوارم لحظاتتان به طراوت شبنم و  به خوشبوئی گل باشد.


در این مطلب و مطالب آتیه قصد بر این معقود است که در مورد مسأله ی مهمی که جامعه ما به آن مبتلاست کمی گفتگو کنیم البته با رویکری قرآنی و آن مساله ی اختلاف است. لازم می دانم که برای ورود به بحث مقدمه ای نسبتا طولانی را تقدیم شما عزیزان کنم.

*** مقدمه: 


بسیار شندیده ایم که در جهان معاصر ، علم ترقی و پیشرفت چشمگیر و محیر العقولی کرده است و این مساله بر کسی مخفی نیست اما این علوم در عین گستردگی ، اختلاف نظرهائی را هم به وجود آورده مثلا در علم پزشکی می بینیم که ممکن است دو پزشک در یک مساله ، با هم اختلاف نظر داشته باشند یا دو فیزیک دان ممکن است با هم اختلاف داشته باشند . همین اختلافات بلکه شدید تر از آن ها در مسائل مربوط به دین و مذهب موجود است ، اما اینکه چرا عرض شد شدیدتر به خاطر آن است که امور دینی از معمولا از سنخ امور عقلی و نقلی است که خود این دو قسم به خاطر دقت های فراوانی که لازم دارد موجب اختلافات گسترده ای در زمینه های معرفتی و عملی شده است علی الخصوص اینکه معمولا در افراد متدین تعصبات مذهبی هم موجود است که موجب تنش های تندی بین متدینین می شود اما اختلافات در بین علوم تجربی هم موجود است ولی به شدت اختلاف در مسائل دینی نیست بلکه در امور دینی هر کس خود را حق مطلق و دیگری را باطل علی الاطلاق معرفی می کند و  موجب اختلافات وسیع فکری و عمیق عملی می شود که در حد تکفیر و سپس جنگ با همدیگر پیش می روند.

 در شریعت اسلامی دو مذهب بزرگ وجود دارد:  شیعه و اهل تسنن.  اکثر مسلمین هم از برادران اهل تسنن می باشد و اهل تسنن بزرگترین مذهب اسلامی هستند و مذهب اهل البیت سلام الله علیهم که تشیع است دومین مذهب بزرگ اسلامی است. 

بر کسی مخفی نیست این دو مذهب اختلافات جوهری و عمده ای در مسائل کلامی یا  عقاید ( که مهمترین و محوری ترین آن مساله ی امامت است )و در مسائل علم اصول فقه و علم الحدیث و علم التفسیر و... با هم دارند و بلکه فراتر از آن این اختلافات در درون خود یک مذهب هم موجود است مثلا در بین اهل تسنن دو فرقه ی کلامی اساسی موجود است:اشاعره و معتزله (و سابقا مذهب سومی به نام اهل حدیث وجود داشت )و خود اشاعره با هم اختلافاتی دارند کما اینکه معتزلی ها هم با هم اختلافاتی دارند و در مسائل فقهی هم اهل تسنن به چهار مذهب فقهی تقسیم می شوند: حنبلی،شافعی،حنفی،مالکی . هر کدام از اتباع این مذاهب هم با یکدیگر اختلافاتی دارند و اختلافات دیگری که در عرصه ی تفسیر،رجال،درایه،اصول و... بین آنها موجود است. این در مذهب اهل تسنن که بزرگترین مذهب اسلامی است. 

اما مذهب شیعه در مسائل کلامی اختلافاتی موجود است ، در علم اصول فقه هم به دو مسلک أخباری و اصولی تقسیم می شوند، هر کدام از اصولی ها و اخباری ها به گروههای مختلف تقسیم شده اند.  در علم تفسیر هم اختلافات چشمگیری موجود است. در فلسفه هم عده ی منکر 100 درصد و عده ای مثبت 100 درصد و عده ای بین این دو هستند ، در علم رجال هم اختلافات به همین منوال است و الی آخر... 

همین اختلافات بین خود مسلمانان و سایر مذاهب ، و حتی  بین متدینین و غیر متدینین جهان موجود است.  

در این میان متاسفانه عده ای از مذاهب اسلامی و غیر اسلامی برخواسته اند و ندای تکفیر سر داده اند و هر که با مذهب و مسلک آنها مخالف کند او را اگر از مسلمین باشد تکفیر و یا  محارب و حکم ارتداد او را صادر و سپس اهل نار و سپس خالد فی النار معرفی می کنند.و نمونه ی آن در عصر حاضر اظهر من الشمس است ، گروههائی مثل داعش،جبهة النصرة و... نمونه های بارز آن است. 


اما غیر مسلمین هم شروع کردند به قتل عام دیگران و قتل مردم بی گناه به مجرد اینکه با او اختلاف داشتند و نخواستند که با او همنوا شوند و نمونه های آن را در ژاپن شهر هیروشیما که آمریکا بمب شیمیایی را بر سر آنها فرود آورد و همچنین در جنگ 8 سال دفاع مقدس در جنوب که گاز خردل و... بر سر جنوبی ها و سایر مناطق از طرف رژیم بعث نازل آمد  و.... در این مورد قضایای تاریخی درد آور است. 


اما سوال این است که قرآن کریم ، اولین منبع اسلامی وحیانی این مساله را چطور بازگو کرده؟ 

چه طور این مساله را مطرح کرده؟ چه روش هائی را پیشنهاد داده؟ 

آیا قرآن روش تکفیر و قتل را پذیرفته؟ آیا اسلام اختلاف را قبول دارد؟ آیا اتحاد را می پذیرد؟ چطور اختلاف و اتحاد با هم جمع می شود؟ 

پیشنهاد قرآن برای بشریت چیست ؟ 

این ها سؤالاتی است که باید از قرآن کریم پرسید و ببینیم جواب او چیست ؟ و ببینیم که آیا عده ای که ندای تکفیر سر می دهند ندائی اسلامی قرآنی سر داده اند یا ندائی ضد قرآن بلکه ضد انسانیت؟!


لطفا منتظر ادامه ی بحث باشید.......