با سلام خدمت دوستان عزیز ؛ در مطالب پیش از معرفت تجربی، ابزان آن و ارزش آن گفتگوئی هر چند مختصر لکن سعی بر این بود که بیت القصید یا آن چه مهم بود در این باب عرض شود که بحمدلله غرض تا حدودی حاصل شد. 


عقل یا معرفت فلسفی: 

امروز قصد بر این است که در مورد عقل یا  معرفت فلسفی گفتگوئی داشته باشیم ، لکن قبل از آن باید در مقدمه ای اهمیت این معرفت فلسفی را تبیین کرد تا جایگاه بحث و اهمیت تحقیق در آن روشن تر شود. 


مقدمه:

عقل یکی از ابزار بسیار مهمی است که بلا استثناء فهم تمام معرفت ها متوقف بر آن است یعنی اگر بخواهیم معرفت ناشی از معرفت تجربی یا وحی و...  را بفهمیم نیاز به عقل داریم و بدون آن فهم این معرفت ها امکان پذیر نیست . برای مثال شما یک آزمایش و یا یک کار تجربی را در اختیار بهائم و حیوانات غیر عاقل قرار دهید ، آیا آنها چیزی از آن می فهمند؟ طبیعتا خیر.  آیا قدرت تحلیل و استفاده ی از آن را دارند؟ خیر 

یا قرآن را به غیر عاقل بدهید آیا می تواند از آن چیزی بفهمد ؟ هرگز و از آن هیچ بهره ای نمی برد. 

پس ما برای فهم تمام اشیاء و استفاده ی از معرفت ها ، نیاز به عقل داریم و عقل به عنوان مرکز و ریاست و مقر فرماندهی و تحلیل تمام معرفت ها را به عهده دارد .

پس عقل جایگاهی عظیم و بس والا در عرصه ی فهم و تحلیل معارف ایفا می کند. 


اما سؤال این است که آیا عقل فقط برای فهم معرفت ها و تحلیل آنهاست یا خود هم توان کشف حقایق و واقعیت ها را دارد؟ 


جواب: عقل علاوه بر مرکزیت تحلیل ،توان کشف واقعیت ها و حقایق  را هم دارد. مثلا مفاهیم و حقایقی وجود دارند که عقل توان کشف آن ها را دارد مثلا مفاهیمی که مصداق عینی خارجی یا موردی که بشود به آن اشاره کرد ، ندارند را عقل به راحتی کشف می کند و در مورد آن ها حکم می کند.  مثل مفهوم تناقض ، این مفهوم ، مصداق در خارج ندارد ولی عقل بشری توان درک ،فهم و کشف چنین مفهومی را دارد و در مورد آن حکم صادر می کند و در مورد تناقض می گوید که محال است که در عالم خارج ، محقق شود. توضیح بیشتر آن چون تخصص می طلبد لذا از بیان بیشتر صرف نظر می شود لکن در کل باید دانست که عقل به عنوان یک مصدر و منبع کشف حقایق ، در حوزه ی معرفت ، توان شناخت بسیاری از امور را دارد و از آن جهت که عقل اساس فهم و تحلیل معارف و یکی از راههای مهم کشف حقایق است باید عقل و ابزارهای  مورد استفاده ی و روش فهم و تحلیل حقایق توسط عقل را بطور دقیق و عمیق بررسی کرد تا از خطا و اشتباه مصون بماند که این وظیفه را چند علم به عهده گرفته اند: 1)علم معرفت شناسی(اپیستمولوژی) 2)علم منطق


عقل و محدوده ی معرفتی او:


عقل در عین اینکه توان شناخت بسیاری از معرفت ها را مثل :ضرورت وجود واجب الوجود بالذات (خدا)، و صفات او و....  سایر مسائلی که در علم فلسفه و حتی در علم کلام (عقاید) مطرح است را همین عقل اثبات می کند . اما باید دانست که در عین حال که عقل بسیاری از مسائل و حقایق را می تواند کشف کند به همان مقدار بلکه بیشتر از آن ، محدودیت دارد. برای روشن شدن این جمله ی اخیر لطفا مطلب زیر را با دقت مطالعه بفرمائید: 


ابتدا باید روشن کرد که عقل در چه مسائلی توان نظریه پردازی و بررسی و حکم کردن در آن ها را دارد؟ 

به طور خلاصه:عقل فقط و فقط در مسائلی حکم می کند که در آن زمینه اطلاعات کافی داشته باشد مثلا زمانی عقل می تواند بگوید که  این معادله : 2×2=4  درست است که در مورد آن اطلاع وافی داشته باشد و الا در غیر اینصورت حکم نمی کند و اگر دیدید که با وجود عدم اطلاع کافی حکمی صادر شد ، دیگر آن حکم ، حکم عقل نیست بلکه آن حکم ناشی از وهم و خیال و گمان اوست نه عقل 

حال باید دانست که عقل در عین اینکه معارف زیادی را می تواند کشف کند ، در مورد بسیاری از مسائل هم ساکت می ماند و توان پاسخ گوئی به آن ها را ندارد بلکه به خود اجازه ی نظریه پردازی در حال عدم اطلاع را نمی دهد مثلا عقل با برهان منطقی که در شرایط علم منطق مذکور است ثابت می کند: 1)خدا موجود است 2) معاد وجود دارد 3).....

اما اگر در مورد این مسائل حکم می کند چون در حیطه ی کاری اوست چون اطلاعات کافی برای حکم کردن در مورد آن ها دارد ولی سوالی که برای عقل پیش می آید این است که مثلا من جهان دیگر و معاد را با دلیل ، ثابت کردم ولی کیفیت آن عالم چگونه است ؟ چه حوادثی برای من بعد از مرگ و انتقال به آن عالم رخ می دهد؟ و هزاران سوال دیگر.....  

عقل در مقابل این گونه سؤالها هیچ پاسخی نفیا و اثباتا نمی زند و به خود چنین اجازه ای را هم نمی دهد چون در مورد آن عالم هیچ اطلاعی ندارد لذا ساکت می ماند و صحبتی چه برای رد کیفیتی یا اثبات آن نمی کند مگر اینکه منبعی دیگر که مورد اعتماد عقل باشد و به صحت گفته های او یقین داشته باشد موجود باشد تا در مورد آن حکم کند . 


ان شاءالله در مطلب بعدی در این زمینه و ارتباط آن با منبع سوم کشف حقایق که همان (وحی ) است ، گفتگو خواهیم کرد..... 


موفق و مؤید باشید....