با سلام خدمت همه ی دوستان محترم 


در مطلب پیش عرض شد که همه ی انسان بلااستثناء متدین به آنچه عقیده دارند هستند و افعال او ناشی از معتقدات اوست و هر انسانی طالب این است که عقائد و دین او مطابق با واقع و حقایق باشد که از آن تعبیر به حق می شود و مطرح شد که برای رسیدن به حق برای بنای و تشکیل عقیده یا دین صحیح از چند منبع می تواند استفاده کند 1)عقل 2)وحی 3) حس و تجربه 

اضافه بر آنچه برای رسیدن به واقع مطرح شد راه چهارمی وجود دارد که به دلیل همگانی نبودن آن ، در ضمن منابع کشف واقع مطرح نشد لکن مناسب می دانم که برای استواری بحث آن را هم مطرح کنم و آن شهود است که از آن به معرفت شهودی نام برده می شود. 

لذا منابع کشف حقایق :عقل ، وحی ، شهود ، حس و تجربه می باشند. 


+++حس و تجربه+++

حس و تجربه یکی از منابع کشف حقایق می باشد که به اصطلاح علمی به آن معرفت علمی (تجربی)  گفته می شود. 

اولین وسیله ای که انسان برای کشف حقایق و معارف از آن بهره می برد حس و تجربه است و از این ابزار معرفت به عنوان اساس و پایه ی تمامی معارف بشری نام برده می شود.  

اما اینکه چرا از آن به اساس معرفت بشری نام برده می شود و چرا نسبت به عقل چنین تعبیری را ندارند در حالی که بشر با عقل است که این معارف را می فهمد و تحلیل می کند ، باید مقدمه ای را بیان کرد که امیدوارم دوستان عنایت شدیدی به آن داشته باشند.


*****مقدمه: 


معلومات و علمی که انسان دارد دو قسم هستند: حضوری و حصولی 

به عبارتی علمی تر ، علم:  یا حضوری است و یا حصولی 

1)علم حضوری: به آن علمی گفته می شود ناشی از یافتن و وجدان خود آن شی است.

2)علم حصولی:  به علمی گفته می شود که ناشی از یافتن آن خود آن  شیء نیست بلکه ناشی از تصویر آن شیء است. 


لطفا به این مثال خوب توجه کنید: گاهی اوقات انسان مبتلا به سرماخوردگی می شود و شخص به پزشک مراجعه می کند.  پزشک برای دوا نوشتن از شما توضیحی از بیماری شما طلب می کند و بعد از اطلاع از بیماری شما با توجه به توضیحات شما ، برایتان دوا را تجویز می کند.  

لکن سوال این است که هم انکه بیمار است به مریضی خود آگاه است و هم پزشک ولی چه فرقی بین این دو علم و آگاهی وجود دارد؟ 

جواب:به علم و آگاهی بیمار از مریضی خود یعنی سرماخوردگی ، علم حضوری می گویند و اصطلاحا می گویند که بیمار به بیماری خود علم حضوری دارد یعنی خود بیماری در او موجود است و به خود آن بیماری علم دارد و به علم پزشک از بیماری شخص ، علم حصولی می گویند چون پزشک خود بیماری شخص را حس نمی کند و به خود آن آگاه نیست بلکه از توصیف بیمار به آن علم پیدا کرد.  پس پزشک خود بیماری را به آن علم ندارد بلکه به تصور آن بیماری علم دارد.  به چنین علمی علم حصولی می گویند و به چنین شخصی می گویند که عالم به علم حصولی است.


به دلیل طولانی شدن و دقت بحث در مطلب بعدی توضیح بیشتر و مفیدتری ارائه خواهم داد باذن الله تعالی 


حتما منتظر ما باشید.....