قصد رفتن به درس را داشتم؛ سوار خودرو شدم و حرکت کردم که ناگهان دیدم که کوچه بسته شده و یک ماشین سنگین آورده بودند و زمین را حفر می‌کردند.
با کمال تعجب گفتم: چرا راه را بسته‌اید؟!

گفت: دارم جلوی منزل خودمان را تعمیر می‌کنم!

گفتم: مگر این‌جا کوچه‌ی اختصاصی شما است؟ این جا مردم خودرو دارند، ممکنه مریضی باشه و... 

گفت: باشه باشه حاج آقا الان می‌گویم راه را باز کنند.

جالب بود که همین آقا فردا می‌خواست به کربلا برود!

اگر می‌خواهیم کربلایی باشیم باید حق مردم را هم رعایت کنیم؛ چرا که حسینی بودن نه به زیارت است بلکه به فکر و عمل است.