گاهی می دیدم که افرادی هستند که اصلا قصد هدایت شدن ندارند و همه چیز رو به مسخره گرفته اند؛ گاهی باهاشون حرف می زدم از خدا، پیغمبر و چیزهای دیگه ولی هر چی بیشتر حرف می زدم، انکارشون بیشتر می شد و اصلا فایده ای نداشت.
گاهی می دیدم که افرادی هستند که اصلا قصد هدایت شدن ندارند و همه چیز رو به مسخره گرفته اند؛ گاهی باهاشون حرف می زدم از خدا، پیغمبر و چیزهای دیگه ولی هر چی بیشتر حرف می زدم، انکارشون بیشتر می شد و اصلا فایده ای نداشت.
همیشه می دیدمش که لباس های آخرین مدل می پوشید؛ موهای رنگ شده و خروسی و لباس های پاره پاره و چسبان؛ یه روز بهش گفتم تو مگه نماز نمی خوانی؟
گفت: معلومه که می خونم، کافر که نیستم.