خاله و عمه ی پسر خاله و پسر خاله ام آمده بودند مهمانی خانه ی ما؛ بعد از چند دقیقه پسر خاله ام که تقریبا هیچ تصوری درستی از دین ندارد گفت: یک روز یکی آمد و به من گفت: درست نیست زن ها روی موتور بنشینند و من به او گفتم بابا ول کنید؛ این دیگر چیست؟ این چه دینی است و...


گفتم: نگاه کن پسر خاله! ابتدا باید بگویم که دین و احکام دین را باید از دانشمندان دینی دریافت کرد نه از هر کسی و این طور نیست که هر که در مورد دین چیزی گفت شما آن را تصدیق کنید و بر آن ترتیب اثر بدهی و بر دین با اطلاعات کم خودت حکم کنی؛ اما در هر حال باید بگویم: که سوار شدن بانوان مسلمان بر موتور به خودی خوی هیچ مانعی ندارد؛ ولی اگر بر موتور سوار شوند به طوری که آنچه که ظاهر شدنش جایز نسیت، ظاهر شود، نباید سوار موتور شود.


در همین لحظه دیدم که برانگیخت و گفت: این دیگر چیست! رهایمان کنید! دین برای خودتان باشد! نخواستیم!


گفتم: 

اولا دین نه برای من است و نه هیچ کس دیگر بلکه دیگران که لباس دین پوشیده و سخن از دین می زندد، نه از این جهت است که دین برای آن هاست؛ بلکه آنان دانشمندان دینی هستند و فقط دین را برای مردم تشریح می دهند و نه چیز دیگر و 

ثانیا کسی شما را مجبور به تدین نکرده و دین داری شما برای من نه نفعی دارد نه ضرر

ثالثا: دین اسلام می گوید که خدا انسان را کرامت بخشیده است: و لقد کرمنا بنی آدم (1): و ما به انسان کرامت بخشیدیم؛ به همین جهت به حفظ کرامت انسان و به ویژه  بانوان بسیار حریص است و به خاطر ظلمی که در طول تاریخ به آنان شده، حاضر نیست از کرامت بانوان کوتاه بیاید و در هر حکمی در مورد بانوان دارد، جانب حفظ کرامت آنان را در نظر گرفته است؛ در سوار شدن موتور هم اگر یک بانو بخواهد بر آن سوار شود ولی جسمش برای هرزگان آشکار شود، از آن جهت که کرامت انسانی اش زیر سوال می رود، اجازه ی سوار شدن بر آن را نمی دهد.


در این لحظه دیدم که پسر خاله ام ساکت شد؛ چون حرفی برای گفتن ندارد.


پی نوشت:

1) اسراء، آیه ٧٠