گفتم : استاد .....اگه .....


....اگه‌ شما خدا را به من نشون بدید ، عبادتش می‌کنم.....


من تا وقتی که خدا را نبینم..... اونو عبادت نِ می‌ کُ‌ نَم....


استاد به انتهای کلاس رفت.....


و بهش گفت : 


 منو می بینی؟


گفت: 


نه ، آخه چطور ببینمتون موقعی که پشتم بهتونه !!! 


......معلومه که نمی بینمتون ! 


استاد گفت : من هستم یا نه ؟ 


گفت : معلومه که هستید .....



استاد رفت کنارش واستاد و گفت : حالا چی ؟ منو می‌بینی؟؟!؟


یه نگاه کرد به استاد و گفت : مگه من دیوونه شدم‌؟!؟


گفت: نه ، نشدی  ولی ....


.....ولی تا وقتی به خدا 


پشت کرده باشی ، نمی تونی ببینیش !




باید دقت کنیم که گاهی حقایق جلوی ما هستند و تنها چیزی که نیاز است این است که به انها  توجه کنیم.....


حالا که تا این جا اومدی ، لطفا این آیه رو بخون ، آروم و با آرامش ..... راستی معناشم حتما بخون ، آخه می خوام یه امتحان ازت بگیرم  : 


الذی خَلَقَ سَبْعَ سماواتٍ طِباقاً ما ترَىٰ فی خَلْقِ الرحمٰن مِن تفاوت فارْجِعِ البَصَر هل تَرَىٰ مِن فُطُور


همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمی‌بینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می‌کنی؟!



حالا لطفا این آیه رو تو دلت بخون و جوابشو به خودت بده : 


أ فی اللهِ شکٌ فاطرِ السمواتِ و الارض؟


آیا در خدا ،خالق آسمانها و زمین ، شکی است؟


الان جوابشو با صدای بلند تو وجودت داد بزن ولی آروم که هیچکس جز ذرات وجودت از صدای بلندت کر نشن....



منبع: قرآن کریم ، سوره ملک ، آیه ٣٣ و سوره ابراهیم ، آیه ١٠