خیلی می آمد مجلس درس و در بحث ها شرکت می کرد ولی یه مدت کلا پیداش نشد تا اینکه غیبتش طولانی شد و نشست خونشون و شروع کرد به عبادت و ذکر و ورد گفتن و یاد خدا بودنو شاید امثال من اگر میدیدیمش به حالات عبادت و ذکر او غبطه می خوردیم که من مشغول کار و زحمت کشیدن ، برا یک لقمه نون از صبح تا شب می دوم ولی این آقا نشسته خونشون و به فکر آخرتشه .
خوشا به حالش....... که به فکر آخرتشه و زهد پیشه کرده
خلاصه:
تا این که امام صادق علیه السلام یک روزی از حال این آقا سؤال کردند .
**آقای فلانی کجاست ؟ چرا دیگه درس و مجلس ما شرکت نمی کنه ؟
*یه مشکلی پیدا کرده
**خوب چکار می کنه ؟
**تو خونه ست ، نشسته خدا رو تو خونه اش عبادت میکنه
**خوب چه کسی قوت روزانه اش رو تأمین می کنه ؟
*بعضی از برادران ( دینی اش)
**امام صادق علیه السلام : والله که کسی که قوت او را تأمین می کند ، عابدتر از این شخص است .
عابد بودن به معنای نشستن و صبح تا شب نماز خواندن و ذکر گفتن نیست چه بسا کسی که نمازهای واجب خود را می خواند و گه گاهی به مستحبات میپردازد ولی کار میکند تا محتاج دیگران نشود ، عابدتر از دیگران باشد.
در حدیث آمده :
تسعة اعشار العبادة فی طلب الحلال : ٩/١٠ ( نه ، دهم ) عبادت کسب روزی حلال است.
یا :
الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله : کسی که برای خانواده ی خود زحمت می کشد مثل مجاهد در راه خداست.
منبع : قصص الابرار ، الشهید مرتضی المطهری ، صفحه ی ١٣٩ ، قصه ی ٨٨ ( با تصرف)