جمعمون جمع بود و هوا سرد و زمستانی و همه آقای صالحی رو به عنوان یه تایید کننده فکر وهابی می شناختن؛ ایشون کنار بخاری نشسته بود چون خیلی سردش بود؛ وقتی جلسه ای تشکیل شد و گفت واقعا عجیبه که چطور جرات میکنید تا وقتی خدا هست برید از یکی دیگه چیزی بخواید؟! شما مشرکید با این کارتون؟!
ناخودآگاه گفتم: منم تعجب میکنم چطور جرات میکنی وقتی خدا هست از بخاری حرارت می خوای!؟
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.