قلمشو انداخت زمین و داد زد یا حسن این قلمو بده به من و لبخندی زد!
منم ناگهان به ذهنم رسید که یه کاری بکنم
قلممو انداختم زمین و گفتم خدایا این قلمو بهم بده!
اون فهمید منظورمو و راهشو گرفت و رفت
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.