حضرت علی وارد خانه شدند و دیگی روی آتش بود و امام حسن و حسین در کنار مادرشان گریه می کردنند؛ به حضرت فرمود : اینها از گرسنگی گریه میکنند...
حضرت امیر فرمود: پس در دیگ چیست ؟
حضرت زهرا: در دیگ، تنها آب است که براى دل خوشى فرزندانم بر سر آتش نهاده ام!
حضرت علی وارد خانه شدند و دیگی روی آتش بود و امام حسن و حسین در کنار مادرشان گریه می کردنند؛ به حضرت فرمود : اینها از گرسنگی گریه میکنند...
حضرت امیر فرمود: پس در دیگ چیست ؟
حضرت زهرا: در دیگ، تنها آب است که براى دل خوشى فرزندانم بر سر آتش نهاده ام!
حضرت على و حضرت فاطمه براى تقسیم کارها خدمت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) رفتند و پیغمبر (صلى الله علیه وآله) کارهاى منزل را اینگونه تقسیم کرد:
* کارهاى مربوط به داخل خانه به عهده فاطمه
* کارهاى خارج از خانه به عهده على علیه السلام باشد.
در یکى از روزها که حضرت زهرا براى فرزندانش نان تازه آماده کرده بود، نتوانست بدون پدر از آن استفاده نماید....
به نزد پدر رفت و گفت:
پدرجان! قرص نانى را که مى بینید براى غذاى فرزندانم آماده کردم، اما دلم آرام نگرفت، ناچار آن را در خط جبهه خدمت شما آوردم.
حضرت امیر علیه السلام باغى داشتند که آن را فروخته و همه پولها را بین فقراء تهیدستان مدینه تقسیم کرد.....
وقتى که به منزل بازگشت، فاطمه علیها السلام از ایشان پرسید؟ یا على! پس غذاى امروز ما چه شد؟
حضرت امیر علیه السلام براى تهیه غذا از منزل خارج شد، اما...