گفت: آخر چطور ممکن است که بزرگان صحابه، خلافت حضرت علی(علیه‌السلام) را انکار کنند؟! مگر ممکن است کسانی که مدت طولانی با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بودند، دستور ایشان را در مورد خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) را انکار کنند و حضرت زهرا (علیهاالسلام) را مورد اهانت قرار دهند؟!


گفتم: این‌که آنان مدت زیادی را با پیامبر بودند، دلیل بر باقی ماندن آنان بر راه درست نیست؛ بدین معنا که اگر فرض بگیریم که در زمان پیامبر(ص) انسان خوبی بودند، این بدین معنا نیست که بعد از آن هم همچنان خوب بمانند؛ چرا که انسان، دارای اختیار است و هر لحظه امکان انحراف دارد فلذا در نماز می‌گوییم: اهدنا الصراط المستقیم (۱) و علاوه بر این، غاصبان خلافت، در زمان نبی‌اکرم (ص) از دستورات ایشان سرپیچی می‌کردند مانند: جنگ تبوک که خلاف دستور پیامبر را انجام دادند و یا گاهی به پیامبر اعتراض می‌کردند مانند صلح حدیبیه؛ پس نادیده گرفتن دستور پیامبر در مورد خلافت توسط آنان بعید نیست بلکه ثابت شده است و اما در مورد اهانت به حضرت زهرا (س) باید گفت زمانی که عمر بن الخطاب به نبی اسلام (ص) در بستر مرگ، اهانت می‌کند و به ایشان نسبت هذیان می‌دهد و امر ایشان را انجام نمی‌دهد (٢)، بعید به نظر نمی‌آید که اهانت به حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای او دشوار باشد.


گفت: کلام شما جاى تأمل دارد و در نهایت از من تشکر نمود.


پی‌نوشت:

۱) سوره فاتحة الکتاب، آیه ٦

٢) البخاری، رقم4431