نسب یزید مثل نسب پدرش مردود است.به طوریکه در تجارب السلف و ربیع الابرار آمده است که میسون(مادر یزید) از برده ی پدرش،یزید را حامله بود. میسون چون به زندگی روستایی خود عادت کرده بود لذا به زندگی درقصر راضی و راحت نبود، به همین دلیل معاویه او و پسرش یزید را به زادگاهش برگرداند.بخاطر همین یزید روزگار خود را در تربیت دام ها و شکار سگ ها و میمون ها سپری کرد و به این ترتیب شارب الخمر و قمارباز شد، و این امر او را از یادگیری تکنیک های کشورداری باز می داشت!

همه تاریخ نویسان بر اینکه یزید علاقه زیادی به شراب داشته اتفاق نظر دارند به گونه ای که در ۳۷سالگی به خاطر افراط در شرب خمر جان خود را از دست داد.

او درباره علاقه خود به شراب می گوید:«شمسیة کرم برجها قعر دنها مشرقها الساقی و مغربها فمی فإن حرمت یوما علی دین احمد فخذها علی دین المسیح بن مریم .»

یعنی«آفتاب میی که برجش قعر خم آنست و مشرقش ساقی و مغربش هم دهان من است پس اگر روزی این می‌در دین احمد حرام گردید حالا آنرا بدین مسیح بگیر و بنوش.»

علاوه بر این او می گوید من مسلمان نیستم و به دین مسیح شراب می خورم، در حالی که او یک فرد بی دین و مانند اجدادش بت پرست بود، زیرا شرب خمر حتی در دین مسیح نیز ممنوع است!(۱)


پی نوشت:(۱)حسین کیست،فضل الله کمپانی،ص۲۵۴.