با سلام محضر مبارک همه ی دوستان عزیز و امیدوارم موفق و مؤید به تأییدات حق تعالی در تمام لحظات زندگی خود باشید. 

در مطالب پیش عرض شد که دو مذهب بزرگ اسلام یعنی اهل تسنن و تشیع یا علمای مکتب صحابه و علمای مذهب اهل البیت علیهم السلام ، وقتی با مساله ی امامت مواجه شدند هر کدام روشی را اتخاذ کردند که دو جهت معاکس و ضد هم در عقیده و فکر را ارائه دادند و معمولا علم کلام شیعی در مساله ی امامت حالت انفعال داشت و نه حالت فعالانه بلکه معمولا منفعل از آنچه که مدرسه ی صحابه مطرح می کرد موضع می گرفت.


امامت قرآنی: 

قرن ها مذهب تشیع با این رویکرد  مقابل مدرسه ی صحابه ، موضع گرفت تا اینکه عالمی از علمای مدرسه ی اهل البیت علیهم السلام این سبک و روش علمای سلف در مطالعه ی بحث امامت را تغییر دارد و از حالت انفعال به حالت فعالانه درآمد و امامت قرآنی را مطرح کرد و او همان شخصیت عظیم فیلسوف و فقیه و مفسر بزرگ علامه طباطبائی بود که رحمت خدا بر او باد.  ایشان برای اولین بار امامت را با رویکرد تماما فعالانه و با رویکردی تماما قرآنی و با مبنای تفسیر قرآن به قرآن ، بحث امامت را تئوری سازی قرآنی کردند و امامت را از خود قرآن توضیح و تبیین و اثبات کردند و ایشان تمام عقاید شیعه در مورد امامت از اصل آن و برتری آن بر سایر مقامات و عصمت و علم به غیب را از آیات قران و ذیل آیه ی 124 سوره ی بقره ، بیان کردند .

البته از مکتب اهل تسنن کسانی بودند مثل علامه آلوسی صاحب تفسیر معروف روح المعانی ، ایشان البته به صورت مختصر و مفید بحث خلیفة الله را مطرح کردند و نامی از مقام امامت نبردند و ایشان در مورد این خلیفة الله می فرمایند: هو کالروح من الجسد: خلیفة الله مثل روح است نسبت به جسد و کما اینکه جسد بدون روح حرکتی ندارد و فایده ای بر ان مترتب نیست ، عالم هم ، خلیفة الله برای او مثل روح نسبت به جسد است. و علاقه مندان میتوانند به تفسیر روح المعانی ذیل آیه ی (إنی جاعل فی الارض خلیفة....) مراجعه نمایند. 

لکن علامه ی طباطبائی رحمة الله علیه مقام امامت را از قران اثبات و چنین مطلبی را برای این مقام ثابت می کنند و به طور تفصیل این مطلب را بیان و اثبات کردند. دوستان می توانند به تفسیر المیزان ذیل آیه ی 124 سوره ی بقره مراجعه و مطالعه نمایند.

در نهایت باید عرض کنم که بنده قصد بی احترامی به هیچ کدام از علما را نداشته و ندارم به خصوص علمای تشیع که خود را وقف دفاع از حق و حقانیت کردند بلکه فقط قصد اقتدای به خود این عزیزان در نقد آراء و افکار دیگران است را داشته ام و امیدوارم که خدا آنها را با اولیائشان محشور کند و بابت رساندن این مذهب که به عقیده ی ما همان مسیر طبیعی اسلام است ، از آنها تقدیر و تشکر می کنیم و لسان ما قاصر از قدردانی از زحمات این علمای گرانقدر است که متاسفانه قدر آنها بین شیعیان مجهول و ناشناخته است.


موفق و مؤید باشید.......