با سلام محضر مبارک همه ی دوستان محترم؛ امیدوارم خوب و خوش و خرم باشید.  


در مطالب گذشته عرض شد که اهل تسنن برای فهم مساله ی امامت ، واقع را در تبیین آن دخیل دانستند و آن چه اتفاق افتاد را توجیه کردند و بیان کردند که آنچه اتفاق افتاد مرضیّ خدا بود و آن را مبنای خود قرار دادند.

1)اما مکتب تشیع که طرف مقابل این خلافات است ،متاسفانه محل نزاع را تحریر نکرد و رغبتی به چنین کاری نشان نداد بلکه بدون تبیین محل نزاع مستقیما وارد بحث با مدرسه ی صحابه(اهل تسنن) شد بدون اینکه دقیقا محل خلاف را تقریر و تبیین کند لذا تماما در مقابل اهل تسنن موضع گرفتند و در مقابل نظریه ی شوری ، نظریه ی منصوص بودن امام و مستمر بودن آن تا روز قیامت را مطرح کردند البته در مقابل کسانی که دائمی بودن آن را انکار کردند و علاوه بر آن مذهب تشیع مساله ی عصمت مطلقه ، قبل و بعد امامت را در عقیده ، اخلاق و رفتار مطرح کردند البته در مقابل منکرین این مساله. 


2)زمانی که بعضی از اهل تسنن وارد بحث با تشیع شدند و به استدلالات شیعه گوش دادند ، به نظرشان آمد که  تهافت و تناقضاتی وجود دارد و بین مسئولیتی که بر عهده ی امام است و بین شروط این امام ناسازگاری وجود دارد و شروطی که شیعه ذکر می کند با امامت به معنای زعامت و رهبری سیاسی ، تناسبی وجود ندارد بلکه شروطی که تشیع ذکر می کند بسیار بزرگتر از مسئولیتی است که امام باید قیام به آن کند. 


3)با توجه به مطلب پیش عده ای از نویسندگان معاصر آمدند و به خاطر عدم انسجام بین مسئولیت امام و شروط مذکوره نزد شیعه که حسب ظاهر دیده می شد ، مساله ی عصمت را انکار کردند حتی بعضی از شیعیان و نویسندگان آن را انکار کردند.  عده ای به دلیل این تهافت ظاهری ، از اساس مساله ی منصوص بودن امام را منکر شدند و عده ای عصمت را تا حد خاصی لازم دانستند چون بیشتر از آن را برای این زعیم سیاسی لازم نمی دانستند و عده ای دیگر به طور کلی عصمت را انکار کردند و استدلالشان این بود که اگر عصمت شرطی اساسی در زعیم سیاسی بود پس نباید مدرسه ی صحابه آن را انکار می کردند و به مجرد عدالت اکتفاء نمی کردند. 

کما اینکه عده ای گفتند که نزاع در مساله ی امامت و اینکه چه کسی احق به امامت است ، بحثی تاریخی و بی فایده است و هیچ فایده ای ندارد. و عده ای گفتند که فایده ی امام غایب از انظار که توانائی مواجهه با مشکلات عصر خود را ندارد و نمی تواند مسئولیت خود را بر عهده بگیرد چیست و چنین امامی ، وجودش لغو و بی فایده است و محال است که خدای حکیم چنین فعلی از او سر بزند. 


منبع:مدخل الی الامامة، صفحه ی 16 و 17،آیت الله سید کمال حیدری دام ظله


منتظر ادامه ی مطلب باشید........