با سلام خدمت همه ی عزیزان ؛ عید ملی نوروز را به همه ی شما خوبان پیشاپیش تبریک و شادباش عرض می کنم و امیدوارم که سال نوی شما سرشار از طراوت و لطافت و لبریز از ذکر خدای منان باشد.  

در مطلب پیش عرض شد که اهل تسنن در مواجهه با مساله ی امامت ، امام را به رهبر سیاسی ترجمه کردند و اینکه نظام فکری آنها بر پایه ی وقایع رخ داده بعد از نبی مکرم اسلام، بنا شده است و برای توجیه آن از آیه ی شوری و مساله اهل حل و عقد(بزرگان) بهره بردند اما این روش بررسی مساله ی امامت علاوه بر اشکالات فراوانی که متوجه آن است از دو خصوصیت بهره می برد:

1)این روش به سلیقه ی  عامه ی مردم نزدیک تر است.


2)اینکه حکومت را شأنی از شؤون مردم و عهدی است بین مردم و بین رهبر سیاسی ، و حال که چنین است پس باید برای امت اسلامی نقشی در اداره ی شؤون حکومتی و قیام به آنها باشد؛ چون که قرآن می فرماید:(وأمرهم شوری بینهم) و مشخص است که امامت به معنای رهبر سیاسی ، داخل در امر مردم و یکی از امور متعلق به مردم است به همین دلیل است که جوامع بشری مایل به نظریه ی انتخاب هستند نه تنصیص و تعیین از جانب یه منبع مشخص و از آثار این نظریه ، التزام به منقطع بودن مساله ی امامت و دوام نداشتن آن است چون فرض این است که این منصب با انتخاب و بیعت مردم محقق می شود و پر واضح است که در صورت عدم تحقق این دو شرط ، هیچ کس حق تصدی چنین مسؤلیتی را ندارد.

***مدرسه ی صحابه زمانی که در صدد بیان شروط امام و آنچه که در او باید باشد تا امام مسلمین باشد و بتواند این منصب سیاسی را تصدی کند ، چاره ای نیافتند از اینکه ملتزم به عدم عصمت چنین امامی شوند و اینکه لازم نیست که معصوم باشد بلکه فقط و فقط در مرتبه ی فعل باید عادل به معنای فقهی باشد 


منبع:مدخل الی الامامة،صفحه ی 14،15 ، حضرت آیت الله سید کمال حیدری دام ظله 


منتظر ادامه ی مطلب باشید.......